کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
blurring پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
blurring
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
blurring
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تار شدن، محو کردن، لک کردن، تیره کردن
-
واژههای مشابه
-
blur
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تار شدن، تیرگی، لکه، منظره مه الود، محو کردن، لک کردن، تیره کردن
-
blurred
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تار شده، محو کردن، لک کردن، تیره کردن
-
blurs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تار است، تیرگی، لکه، منظره مه الود، محو کردن، لک کردن، تیره کردن
-
motion blur
تاری حرکتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] تار شدن برخی از اجزای تصویر براثر حرکت موضوع یا دوربین