کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
blossomed پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
blossomed
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
blossomed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکوفه، گل دادن، دارای طراوت جوانی شدن
-
واژههای مشابه
-
blossom
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکوفه، گل، گل دادن، دارای طراوت جوانی شدن
-
rum-blossom
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکوفه رام
-
blossom out
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکوفه کردن
-
bloom 2, blossom
شکوفه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] غنچۀ بازشده در درختان میوه
-
blossom-end rot
پوسیدگی گلگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] عارضهای ناشی از کمبود کلسیم و آبیاری نامنظم و دمای زیاد که بهصورت لکههای کوچک آبگز در گلگاه میوۀ گیاهان ایجاد میشود؛ این لکهها بعداً قهوهای و خشک میشوند
-
orange-blossom orchid
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارکیده نارنجی شکوفه
-
blossom-end clearing, stylar-end clearing
شفافیت گُلگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] عارضهای در بخش گُلگاه، ناشی از آسیبهای مکانیکی که بهصورت لکههای بزرگ شفاف آبگزی (water core) مشاهده میشود