کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
blooded پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
blood clot
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لخته خون
-
blood kinship
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خویشاوندی خون
-
blood cup
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فنجان خون
-
blood clam
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کرم خون
-
blood typing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تایپ خون
-
red-blooded
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قرمز خون، نیرومند، شهوانی
-
blood platelet
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پلاکت خون
-
blood stream
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جریان خون، رگ گردش خون
-
blue-blooded
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اشراف زاده، نجیب زاده، اصیل
-
warm blooded
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خون گرم، با روح
-
blood-red
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قرمز خونی، برنگ خون، خونین
-
blood type
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گروه خونی، نوع خون، گروه خونی تعیین کردن، گروه خون
-
blood serum
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرم خون
-
blood donor
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اهدا کنندگان خون
-
blood money
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیه، خون بها