کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
blooded پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
blooded
/ˈblədid/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
blooded
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خونریزی، خونین
-
واژههای مشابه
-
warm-blooded
واژهنامه آزاد
با روح, خون گرم
-
blooding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خون آشام، خون گرفتن، خون جاریکردن
-
bloodings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خونسردی
-
bloods
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خون، نژاد، مزاج، نسبت، نیرو، خون گرفتن، خون جاریکردن
-
blood
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خون، نژاد، مزاج، نسبت، نیرو، خون گرفتن، خون جاریکردن
-
blood agar
آگار خوندار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] محیط آگار پایهای که حاوی خون فاقد فیبرین است
-
blood group
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گروه خونی، گروه خون، گروه خونی تعیین کردن
-
dragon's blood
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خون اژدها، خون سیاوشان
-
whole blood
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خون
-
cold-blooded
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خون سرد، خونسرد، بی عاطفه
-
blood feud
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دشمنی خون، کینه و عداوت خانوادگی، دشمنی دیرین
-
blood line
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خط خون
-
blood disorder
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اختلال خونی