کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
bited پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
bited
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیت
-
واژههای مشابه
-
bite
بَست 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] جفت شدن دندانهای فک بالا و پایین در حالت بَرهمایی مرکزی
-
biting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گزش، گزنده، زننده، تند، تیز، طعنه امیز
-
bite
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گاز گرفتن، نیش، گاز، گزش، گزندگی، گزیدن، نیش زدن، سو زاندن
-
deep bite, closed-bite malocclusion, closed bite
بیشبَست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] نوعی بَدهمایی که در آن همپوشانی عمودی دندانهای قدامی در حالت بَرهمایی مرکزی زیاد است متـ . روبَست عمیق deep overbite همپوشانی عمودی عمیق deep vertical overlap
-
cross-bite
وارونبَست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] نوعی بَدهمایی که در آن خط بَرهمایی دندانهای فک پایین نسبت به فک بالا قدامیتر و/ یا لُپیتر است
-
biting louse
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عصبانی شدن
-
sound bite
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیش صدا
-
bite plate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صفحه گاز نجس
-
love bite
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عاشق گزش
-
biting midge
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کرم پودر
-
mosquito bite
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیش پشه
-
nail-biting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خوردن ناخن
-
bite off
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نوشیدن