کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
bevel پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
bevel
/ˈbevəl/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
bevel
پَخی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] شکل زاویهدار لبه
-
bevel
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کج، گونیا، سطح اریب، رنده کردن، اریب کردن، اریب وار بریدن یا تراشیدن، مورب
-
واژههای مشابه
-
bevels
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حصیری، گونیا، سطح اریب، رنده کردن، اریب کردن، اریب وار بریدن یا تراشیدن
-
bevelled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاشته شده، رنده کردن، اریب کردن، اریب وار بریدن یا تراشیدن
-
bevellers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
bevellers
-
bevelment
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خم شدن
-
beveler
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیلدر
-
bevelling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیهوشی، رنده کردن، اریب کردن، اریب وار بریدن یا تراشیدن
-
beveller
دیکشنری انگلیسی به فارسی
beveller
-
bevelers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کوچه ها
-
bevel angle
زاویۀ پَخی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] زاویۀ بین پخی قطعۀ اتصال و خط عمود بر سطح قطعه
-
beveled splice
سروصل اریب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] نوعی سروصل که در آن دو سر اجزای تایر فارسیبُر شده است و زاویه دارد
-
bevel gear
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چرخ دنده
-
bevel square
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مربع کناری