کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
bay willow پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
bay willow
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیا خشتی
-
واژههای مشابه
-
bayed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فریاد میزند، دفاع کردن در مقابل، عوعو کردن، زوزه کشیدن، عاجز کردن
-
bais
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باشه
-
at bay
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در خلوت
-
bays
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خلیج فارس، خلیج کوچک، اسب کهر، کهیر، خندق، خور، دفاع کردن در مقابل، عوعو کردن، زوزه کشیدن، عاجز کردن
-
bai
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بله
-
bay taper
لچکی پهلوگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] مکانی که از لبۀ چپ خط حرکت مستقیم شروع میشود و تا جایی که عرض خط انتظار گردش به چپ کامل میشود، ادامه مییابد متـ . لچکی خط انتظار
-
bomb bay
مقرّ بمب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] محل استقرار بمب در هواگَرد
-
bay plan
جانمای بارگُنج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نقشهای که محل استقرار بارگُنجها را با استفاده از سه مؤلفۀ بند و ردیف و طبقه نشان میدهد
-
bay 1
بند 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] هریک از تقسیمات عرضی در امتداد عرض کشتی که به عنوان یکی از مختصات سهگانۀ محل استقرار بارگُنجها شمارهگیری میشود
-
bay 2
پهلوگاه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] محلی تورفته در امتداد سطح سوارهرو برای توقف وسایل نقلیه، سوار و پیاده کردن مسافر یا تخلیه و بارگیری
-
bus bay
پهلوگاه ویژۀ اتوبوس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] انشعاب یا قسمت عریضشدهای از راه که به اتوبوسها امکان میدهد، بدون اینکه مزاحم جریان شدآمد شوند، برای سوار شدن یا پیاده کردن مسافر توقف کنند متـ . پهلوگاه
-
Bay of Ob
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خلیج اوب
-
Hudson Bay
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خلیج هادسون، خلیج هودسن