کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
battering پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
battering
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
battering
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ضرب و شتم، قمع
-
واژههای مشابه
-
batter
کوبیدگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] تغییر شکل سطح کلاهک ریل در نزدیکی درز و در انتهای ریلها، براثر ضربۀ چرخ
-
batter
خمیرابه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] مخلوط رقیقی از آرد و شیر و نمک و مواد طعمدهنده و رنگی که از آن برای پوشش دادن ماهی و مرغ و همچنین تهیۀ برخی محصولات آردی استفاده میشود
-
batter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خمیر، خمیدگی، خراب کردن، خمیر درست کردن، داغان کردن، پی درپی زدن، با خمیر پوشاندن
-
batterer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خسارت
-
battered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ضرب و شتم، خراب کردن، خمیر درست کردن، داغان کردن، پی درپی زدن، با خمیر پوشاندن
-
batterable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خسته کننده
-
batters
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کتک زدن، خمیر، خمیدگی، خراب کردن، خمیر درست کردن، داغان کردن، پی درپی زدن، با خمیر پوشاندن
-
battered women
زنان کتکخورده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مطالعات زنان] زنانی که همسرانشان بهطور مکرر آنها را مورد ضرب و شتم قرار میدهند
-
cake batter
خمیرابۀ کیک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] خمیرابهای که از آن برای تهیۀ کیک استفاده میشود
-
wafer batter
خمیرابۀ ویفر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] خمیرابهای که از آن برای تهیۀ ویفر استفاده میشود
-
batter bread
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خامه نان
-
fritter batter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرطوب کننده خمیر
-
batter's box
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جعبه خمیر