کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
battens پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
battens
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
battens
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بتنتس، چاق شدن، نشو و نما کردن، پروار کردن، حاصلخیز شدن
-
واژههای مشابه
-
batten
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بتنت، چاق شدن، نشو و نما کردن، پروار کردن، حاصلخیز شدن
-
battening
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خم شدن، چاق شدن، نشو و نما کردن، پروار کردن، حاصلخیز شدن
-
batten plate
ورق بَست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] ورقی فولادی برای یکپارچه کردن دو یا چند عضو موازی
-
batten down
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خم شدن
-
cargo batten, hold sparring, hold batten, sparring batten, spar ceiling
تختۀ زهوار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] هریک از تختههایی که بهطور ثابت یا موقت بر دیوارههای انبارهای شناور نصب میشود تا از یک سو از برخورد بار به بدنه جلوگیری شود و از سوی دیگر جریان هوا را میسر سازد