کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
banishes پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
banishes
/ˈbaniSH/
دیکشنری
تبعید می کند
فعل
banish, discard, excommunicate, reject
طرد کردن
remove, distance, banish, dispossess, estrange, abduct
دور کردن
banish
اخراج بلد کردن
exile, displace, abandon, banish, deport, expatriate
تبعید کردن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
banishes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تبعید می کند، طرد کردن، دور کردن، اخراج بلد کردن، تبعید کردن
-
واژههای مشابه
-
banish
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تبعید کردن، طرد کردن، دور کردن، اخراج بلد کردن
-
banishers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
banishers
-
banishing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تبعید کردن، طرد
-
banished
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تبعید شد، مطرود
-
banishment
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تبعید، اخراج، نفی
-
banishments
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تبعیض، تبعید، اخراج، نفی