کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
bag پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
bag
/bag/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
bag
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کیسه، کیف، ساک، خورجین، چنته، جوال، باد کردن، ربودن، طلب کردن
-
واژههای مشابه
-
bagfuls
دیکشنری انگلیسی به فارسی
bagfuls، یک کیسه، یک بسته، یک بقچه
-
bags
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کیسه، کیف، ساک، خورجین، چنته، جوال، باد کردن، ربودن، طلب کردن
-
bagged
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کیسه ای، باد کردن، ربودن، طلب کردن
-
bagging
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بسته بندی کردن، کیسه، پارچه کیسهای
-
baggings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چادر
-
bag-in-drum
کیسهدربشکه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی بستهبندی عموماً برای مایعات که در آن مادۀ غذایی را درون کیسه میریزند و درزگیری میکنند و سپس کیسه را برای افزایش مقاومت در برابر فشار در درون بشکه قرار میدهند
-
bag-in-box
کیسهدرجعبه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی بستهبندی که در آن مادۀ غذایی را درون کیسه میریزند و درزگیری میکنند و سپس کیسه را در درون جعبه قرار میدهند
-
tea bag
چای کیسهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] خردهچای خشک که درون کیسۀ نازک کوچکی جای دارد و برای استفاده آن را در آب جوش اندازند
-
bag puppet
عروسک پاکتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] عروسکی که از پاکتهای کاغذی خرید ساخته میشود
-
ice bag
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کیسه یخ
-
body bag
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کفن
-
kit bag
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کیسه کیسه، انبان
-
dime bag
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کیف پول