کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
back emf پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
back emf
واژهنامه آزاد
نیروی محرکۀ الکتریکی معکوس.
-
واژههای مشابه
-
backed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حمایت کرد، دارای پشت، پشتی دار، پشت گرم
-
backing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حمایت، پشتیبانی، پشتی، طرفداری، کندی، ستایش، تصدیق در پشت یا ظهر ورقه
-
backs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عقب، پشت، پشتی، تکیه گاه، پشتی کنندگان، جبران، مدد، سوار شدن، پشتی کردن، طرفداری کردن، پشتانداختن، بعقب بردن، پشت چیزی نوشتن، ظهرنویسی کردن، بر پشت چیزی قرار گرفتن
-
feed back
فرهنگ لغات علمی
بازخورد
-
back conversion
فرهنگ لغات علمی
تبدیل به عقب
-
back ground
فرهنگ لغات علمی
زمینه
-
back-bombardment
فرهنگ لغات علمی
بمباران بازگشتی
-
back-bombardment
فرهنگ لغات علمی
بمباران بازگشتی
-
back down
واژهنامه آزاد
منصرف شدن از ادعای خود.
-
sit back
واژهنامه آزاد
راحت نشستن استراحت کردن
-
back-to-back
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برگشت به عقب
-
back-to-back tours
گشتهای پیاپی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] گشتهایی برنامهریزیشده با ورود و خروجهای هماهنگشده و متوالی برای حداکثر استفاده از امکانات و مؤلفههای گشت، مانند وسایل نقلیه و اقامتگاهها و مراکز پذیرایی
-
back track, back taxi
خزش برگشتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] خزش هواپیما برخلاف جهت جریان شدآمد