کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
away پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
away
/əˈwā/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
away
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دور، دور از، بیرون، بعد، بیرون از، بی درنگ، بیک طرف، در سفر، بطور پیوسته، از انجا، از ان زمان، پس از ان، از انروی، کنار، رفته، دور افتاده، یکسو، فاصلهدار
-
واژههای مشابه
-
aways
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آوا
-
cut away shot, cut away
نمای برونبرش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نمایی که جزو رویداد اصلی فیلم نیست، ولی به آن ارتباط دارد و همزمان با آن ارائه میشود
-
right away
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بلافاصله، فورا، یک مرتبه
-
shoo away
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دور شو
-
stow away
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خاموش کردن، مسافرت قاچاقی کردن باکشتی وغیره
-
yack away
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دور شو
-
throwing away
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دور انداختن
-
tear away
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پاره کردن، چیدن، از روی بیمیلی جدا شدن از
-
running away
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گریختن
-
hive away
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انسانی دور
-
fritter away
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرخ کردن، تلف کردن
-
pine away
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاشت دور
-
trifle away
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خراب کردن