کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
availability پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
availability
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
availability
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دسترسی، دسترس پذیری، فراهمی، قابلیت استفاده، چیز مفید و سودمند، شخص مفید
-
واژههای مشابه
-
availably
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قابل دسترسی
-
availed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
امیدوار بودم، بدرد خوردن، دارای ارزش بودن، سودمند بودن، در دسترس واقع شدن
-
avails
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استفاده می کند، فایده، سود، استفاده، ارزش، کمک، بدرد خوردن، دارای ارزش بودن، سودمند بودن، در دسترس واقع شدن
-
availabilities
دیکشنری انگلیسی به فارسی
امکانات موجود، دسترسی، دسترس پذیری، فراهمی، قابلیت استفاده، چیز مفید و سودمند، شخص مفید
-
availing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اعمال، بدرد خوردن، دارای ارزش بودن، سودمند بودن، در دسترس واقع شدن
-
avail
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فایده، سود، استفاده، ارزش، کمک، بدرد خوردن، دارای ارزش بودن، سودمند بودن، در دسترس واقع شدن
-
available
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در دسترس، موجود، قابل استفاده، دسترس پذیر، سودمند، مفید
-
availer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
درخواست
-
available heat
گرمای دسترسپذیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] بیشینهمقدار انرژی گرماییای که در شرایط آرمانی از احتراق سوخت خاصی به دست میآید
-
available time
مدت دسترسپذیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] مدتی که سامانه برای بهرهبرداری در دسترس است
-
available chlorine
کلر دردسترس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] سنجهای برای بیان توان اکسیدکنندگی انواع هیپوکلریتها و دیگر مواد با منشأ کلر که در مقایسه با عنصر کلر مشخص میشود
-
availability bias
سوگیری دسترسنگر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] گرایش ذهن به استفاده از تجارب و آموزههای کسبشده برای قضاوت در مورد موضوعهای کموبیش مشابه
-
available line
خط آمادۀ واگذاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] در ارتباطات دادهای، مداری که میاندو نقطه برقرار است، اما هنوز استفاده نمیشود متـ . خط آماده