کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
assimilates پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
assimilates
/əˈsiməˌlāt/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
assimilates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جذب می کند، در بدن جذب کردن، همانند ساختن، یکسان کردن، تلفیق کردن، هم جنس کردن، شبیه ساختن، تحلیل رفتن، وفق دادن
-
واژههای مشابه
-
assimilate
همگون شدن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] تغییر مشخصه یا مشخصههای یک واحد آوایی برای مطابقت با مشخصه یا مشخصههای واحد آوایی دیگرِ پیش یا پس از آن
-
assimilation
درونانطباق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] در نظریۀ تحول شناختی پیاژه، فرایند انضمام اطلاعات در ساختارهای ازپیشموجودِ شناختی، بدون تعدیل آن ساختارها
-
assimilativeness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جذابیت
-
assimilations
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جذب، ادغام، تشبیه، جذب و ترکیب غذا، یکسانی
-
assimilative
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جذاب، همجنس کننده، هم جنس شونده، شباهت دار
-
assimilate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جذب، در بدن جذب کردن، همانند ساختن، یکسان کردن، تلفیق کردن، هم جنس کردن، شبیه ساختن، تحلیل رفتن، وفق دادن
-
assimilable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جذاب، جذب شدنی، قابل تحلیل در بدن، قابل تجانس
-
assimilability
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جذب پذیری
-
assimilator
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جذب کننده، تحلیل برنده، همانند سازنده
-
regressive assimilation, anticipatory assimilation
همگونی پسرو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] همگون شدن مشخصه یا مشخصههای یک واحد آوایی با مشخصه یا مشخصههای واحد آوایی پس از آن
-
assimilated 2
همگونشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ویژگی یک واحد آوایی که در مشخصه یا مشخصههای آن همگونی ایجاد شده باشد متـ . همگون
-
assimilation 2
همگونی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] فرایندی که ازطریق آن مشخصه یا مشخصههای یک واحد آوایی برای مطابقت با مشخصه یا مشخصههای واحد آوایی دیگرِ پیش یا پس از آن تغییر میکند متـ . همگونشدگی
-
progressive assimilation
همگونی پیشرو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] همگون شدن مشخصه یا مشخصههای یک واحد آوایی با مشخصه یا مشخصههای واحد آوایی پیش از آن