کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
articulated پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
articulated
/ärˈtikyəˌlātid/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
articulated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تفسیر شده، بند بند
-
واژههای مشابه
-
articulately
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تفسیری
-
articulates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیان می کند، شمرده سخن گفتن، مفصل دار کردن
-
articulators
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مفسران
-
articulant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مفصل
-
articulations
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مفصل، مفصل بندی، طرز گفتار، تلفظ شمرده، تلفظ، بند، بند جنبنده، مفصل متحرک
-
articulable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قابل تلفظ
-
articulate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیان، شمرده سخن گفتن، مفصل دار کردن، ماهر در صحبت
-
articulator
اندام تولید
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] هریک از اندامهای آوایی فعال و تأثیرگذار در تولید آواها متـ . فراگو
-
articulateness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مفصل
-
articulator
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مفسر
-
articulated wagon, articulated coach
واگن مفصلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] واگنی متشکل از چند قسمت که بهوسیلۀ مفصل به هم متصل شده باشند
-
information articulation, articulation of information
رساسازی اطلاعات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، علوم کتابداری و اطلاعرسانی] شیوۀ عرضۀ اطلاعات بهگونهایکه کاربر بتواند بهراحتی به آن دست یابد یا آن را درک کند
-
articulation 3
نقطهگذاری 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] دستهبندی و تأکیدگذاری نتهای متوالی به شکل انفرادی یا گروهی و چگونگی اجرای آنها