کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
arranged پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
arranged
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
arranged
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرتب شده اند، مرتب، منظم، سر براه
-
واژههای مشابه
-
arrange
آرایش 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] چگونگی قرارگرفتن افراد تیم در زمین مسابقه
-
arrange
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترتیب دادن، مرتب کردن، چیدن، منظم کردن، سازمند کردن، اراستن، قرار گذاشتن، طبقه بندی کردن، طبقهبندییا جور کردن
-
arranges
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترتیب می دهد، مرتب کردن، ترتیب دادن، چیدن، منظم کردن، سازمند کردن، اراستن، قرار گذاشتن، طبقه بندی کردن، طبقهبندییا جور کردن
-
arrangement
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آرایش، تنظیم، ترتیب، نظم، مقدمات، قرار، ارایش، تمهید، طبقه بندی، تصفیه، چیدن نان و شراب عشای ربانی روی میز
-
arranger
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آرایشگر، مرتب
-
arrangements
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترتیبات، تنظیم، ترتیب، نظم، مقدمات، قرار، ارایش، تمهید، طبقه بندی، تصفیه، چیدن نان و شراب عشای ربانی روی میز
-
arranging
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سامان دادن، مرتب کردن، ترتیب دادن، چیدن، منظم کردن، سازمند کردن، اراستن، قرار گذاشتن، طبقه بندی کردن، طبقهبندییا جور کردن
-
arrangeable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تضمین کننده
-
ground arrangements, land arrangements
تدارکات محلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] خدماتی مانند انتقال مسافران به اقامتگاهها و کرایه کردن خودرو و بازدید از دیدنیها که در مقصدهای گردشگری به گردشگران ارائه میشود
-
arrangement 1
آرایش 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] نحوۀ قرار گرفتن مجموعهای از عناصر زبانی برحسب موقعیت و توزیع آنها
-
arrangement 2
آرایش 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] نحوۀ قرارگیری یک قطعه نسبت به قطعات همسان
-
domain arrangement
آرایش حبه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-پروتگانشناسی] تعداد و نحوۀ قرار گرفتن حبهها در یک پروتئین معین
-
arrangement 3
تنظیم 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] 1. سازماندهی مجدد قطعۀ موسیقی برای اجرا با یک یا چند ساز یا آواز دیگر 2. سازآرایی آهنگ در موسیقی مردمپسند