کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
arcs پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
arcs
/ärk/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
arcs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قوس، کمان، هلال، جرقه، خم، خرپشته
-
واژههای مشابه
-
arc
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قوس، کمان، هلال، جرقه، خم، خرپشته
-
arcing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آرشیو
-
arced
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آرشیو
-
arces
دیکشنری انگلیسی به فارسی
arces
-
arc shot
نمای قوسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نمایی که برای گرفتن آن دوربین در مسیری قوسی حرکت میکند
-
penalty arc
قوس محوطۀ جریمه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] قوسی در بیرون از محوطۀ جریمه که مرکز آن نقطۀ پنالتی است و بازیکنان حریف پیش از زدن ضربۀ پنالتی نباید به آن وارد شوند
-
electric arc
قوس الکتریکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] تخلیۀ الکتریکی نورگسیل بین دو الکترود در محیط عایق
-
reflex arc
قوس بازتاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] مسیر کمانی انتقال پیام عصبی که با اتصال اندامهای گیرنده و کنشگر سبب شکلگیری بازتابهای عصبی میشود
-
arc furnace
کورۀ قوسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] کورهای که برای ذوب فلزات و آلیاژها مورد استفاده قرار میگیرد و در آن، ذوب یا بهطور مستقیم ازطریق ایجاد قوس الکتریکی بین دو الکترود و بار درون کوره انجام میشود یا بهطور غیرمستقیم ازطریق برقراری قوس الکتریکی بین دو الکترود ...
-
volcanic arc
کمان آتشفشانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] رشتهای از جزایر آتشفشانی که بر روی نقشه به شکل یک کمان ظاهر میشوند
-
island arc
کمان جزیرهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی، ژئوفیزیک] گروهی از جزایر آتشفشانی که چیدمانی کمانشکل دارند بهنحویکه کوژی کمان آنها بهسوی پهنۀ اقیانوس است
-
magmatic arc
کمان ماگمایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] خطی کمانشکل از تودههای نفوذی یا سنگهای آتشفشانی یا آتشفشانهای فعال که در مرز دو صفحۀ همگرا تشکیل شده است
-
conjugate arcs
کمانهای مزدوج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] دو کمان ناهمپوش از یک دایره که اجتماعشان یک دایرۀ کامل است