کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
approximated پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
approximated
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
approximated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقریبی، تقریب زدن، نزدیک کردن، نزدیک امدن
-
واژههای مشابه
-
approximation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقریبی، تقریب، تخمین، نزدیکی، شباهت زیاد، قریب بصحت
-
approximativeness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقریبی بودن
-
approximator
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقریبی
-
approximable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقریبی
-
approximative
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقریبی
-
approximately
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقریبا
-
approximating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقریبی، تقریب زدن، نزدیک کردن، نزدیک امدن
-
approximatively
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقریبا
-
approximate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقریبی، تقریب زدن، نزدیک کردن، نزدیک امدن
-
approximations
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقریبی ها، تقریب، تخمین، نزدیکی، شباهت زیاد، قریب بصحت
-
approximal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقریبی
-
approximants
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقریبی ها
-
approximation theory
نظریۀ تقریب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] شاخهای از آنالیز ریاضی که روشهای تقریب زدن را مطالعه میکند و میزان خطای حاصل را تخمین میزند