کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
apportionment پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
apportionment
/əˈpôrSHənmənt/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
apportionment
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقسیم بندی، تقسیم، تسهیم، تقسیم پولی بین اشخاص ذی نفع
-
واژههای مشابه
-
apportionable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قابل تقسیم
-
apportionments
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقسیم بندی ها، تقسیم، تسهیم، تقسیم پولی بین اشخاص ذی نفع
-
apportioner
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقسیم کننده
-
apportionment, districting, legislative apportionment
حوزهبندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] تقسیمبندی کشور به حوزههای انتخاباتی بهگونهایکه در آن تناسب بین شمار کرسیهای نمایندگی و جمعیت رأیدهنده رعایت شود