کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
answerability پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
answerability
/ˌansərəˈbilətē/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
answerability
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مسئولیت پذیری، مسئوليت
-
واژههای مشابه
-
answer
پاسخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] ارائۀ شکل دیگری از نهاد بلافاصله پس از آمدن آن در مایۀ غالب در یک فوگ (fugue)
-
answerably
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پاسخگو
-
answers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پاسخ ها، پاسخ، جواب، دفاع، پاسخ دادن، جواب دادن، از عهده برامدن، دفاع کردن، جوابگو شدن، بکار امدن، بکار رفتن، بدرد خوردن، جواب احتیاج را دادن، عهده دار شدن
-
answering
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پاسخ دادن، جواب دادن، از عهده برامدن، دفاع کردن، جوابگو شدن، بکار امدن، بکار رفتن، بدرد خوردن، جواب احتیاج را دادن، عهده دار شدن
-
answerers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پاسخ دهندگان
-
answerableness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مسئولیت پذیری
-
answerable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مسئولیت پذیر، جوابگو، ضامن، مسئول، ملتزم، پاسخ دار، جواب دار
-
answer for
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پاسخ برای
-
answer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پاسخ، جواب، دفاع، پاسخ دادن، جواب دادن، از عهده برامدن، دفاع کردن، جوابگو شدن، بکار امدن، بکار رفتن، بدرد خوردن، جواب احتیاج را دادن، عهده دار شدن
-
answered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جواب داد، پاسخ دادن، جواب دادن، از عهده برامدن، دفاع کردن، جوابگو شدن، بکار امدن، بکار رفتن، بدرد خوردن، جواب احتیاج را دادن، عهده دار شدن
-
real answer
پاسخ همپا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] پاسخی که در آن نهاد به درجۀ دیگرِ گام، که معمولاً نمایان است، انتقال مییابد، درحالیکه فواصلِ آن عیناً حفظ میشوند
-
tonal answer
پاسخ هممایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] پاسخی که، با حفظ نمای نهاد، فواصل آن را متناسب با مایۀ اصلی تغییر میدهد
-
answering machine
پیامگیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] دستگاه ضبط خودکارِ پیامهای تلفنی