کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
analogs پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
analogs
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
analogs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آنالوگ ها، قیاسی، شباهت، شی قابل قیاس، لغت متشابه
-
واژههای مشابه
-
analogy
قیاس 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی، زبانشناسی] فرایند قاعدهمندسازی صورتهای منحصربهفرد در دستور یک زبان توسط گویشوران یا دگرگونیهای تاریخی درجهت از میان رفتن صورتهای استثنایی متـ . سامانگرایی
-
analogical
قیاسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی، زبانشناسی] مربوط به قیاس متـ . سامانگرا، سامانگرایانه
-
analogize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همگام سازی، قیاس کردن، تشبیه کردن
-
analogized
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مشابه، قیاس کردن، تشبیه کردن
-
analogical
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مشابه، قیاسی، قابل قیاس، دارای وجه تشابه
-
analogism
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مشابهت
-
analogy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقلید، قیاس، مقایسه، شباهت، همانندی، تناسب، قرینه، توافق، تساوی
-
analogies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آنالوگ ها، قیاس، مقایسه، شباهت، همانندی، تناسب، قرینه، توافق، تساوی
-
analogous
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مشابه، شبیه، قابل قیاس، قابل مقایسه، مانند، متشابه، نظیر
-
analogal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آنالوگ
-
analogousness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مشابهی
-
analogizing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آنالوگ، قیاس کردن، تشبیه کردن
-
analog
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آنالوگ، قیاسی، شباهت، شی قابل قیاس، لغت متشابه