کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
alarm clock پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
alarm clock
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
alarm clock
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ساعت زنگدار، ساعت زنگی، ساعت شماطهای
-
واژههای مشابه
-
alarming
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هشدار دهنده، از خطر اگاهانیدن، هراسان کردن، مضطرب کردن، اشوبناک کردن
-
alarmable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هشداردهنده
-
alarmisms
دیکشنری انگلیسی به فارسی
alarmisms
-
alarmed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هشدار دهنده، مضطرب، پرالتهاب
-
remote alarm
آژیر دوردست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] آژیری که موقعیتی غیرعادی را در انتهای خط انتقال نشان میدهد
-
tele-alarm
دورآژیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] آژیر ارسالی از سامانهای واقع در دوردست
-
smoke alarm
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هشدار دود
-
false alarm
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هشدار غلط
-
burglar alarm
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دزدگیر
-
fire alarm
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زنگ خطر آتش
-
alarm system
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیستم هشدار دهنده
-
alarm bell
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زنگ هشدار
-
alarm for quota restriction
هشدار پایان اعتبار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] خدماتی که اگر مبلغ اعتبار باقیماندۀ مشترک از حد معینی کمتر شود با نشانک یا بوقی به او هشدار میدهد