کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
advertises پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
advertises
/ˈadvərˌtīz/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
advertises
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تبلیغات، اگهی دادن، اعلان کردن، انتشار دادن
-
واژههای مشابه
-
advertiser
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تبلیغ کننده
-
advertisers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تبلیغ کنندگان
-
advertisement
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تبلیغات، اعلان، اگهی، خبر، اگاهی
-
advertisements
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آگهی ها، اعلان، اگهی، خبر، اگاهی
-
advertised
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آگهی داده شده، اگهی دادن، اعلان کردن، انتشار دادن
-
advertise
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تبلیغات، اگهی دادن، اعلان کردن، انتشار دادن
-
advertisable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تبلیغاتی
-
advertised tour
آگهیگشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] هر گشتی که جزئیات آن از پیش در دفترک سفرگذارها بهصورت آگهی درج شده باشد
-
advertised hote
آگهیمهمانخانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] هر مهمانخانهای که خصوصیات و امکانات آن در دفترک یک شرکت مسافرتی بهتفصیل شرح داده شده است متـ . آگهیهتل
-
advertising campaign
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کمپین تبلیغاتی
-
advertising division
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقسیم تبلیغات
-
newspaper advertisement
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تبلیغات روزنامه
-
classified advertisement
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تبلیغات طبقه بندی شده