کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
actiones پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
actiones
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اقدامات
-
واژههای مشابه
-
actionized
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اقدام
-
actioner
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عملگر
-
actionize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عملی کردن
-
actionably
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فعالانه
-
actionizing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عملی کردن
-
actional
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عاطفی
-
actionability
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عملی بودن
-
action
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عمل، اقدام، کنش، بازی، حرکت، رفتار، فعل، نبرد، جنبش، کار، کردار، تاثیر، تعقیب، اشاره، گزارش، وضع، پیکار، طرز عمل، تمرین، سهم، سهام شرکت، جریان حقوقی، اقامهء دعوا، اشغال نیروهای جنگی، اثر جنگ، جریان، جدیت
-
action plan,action program
برنامۀ اقدام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] برنامۀ تشریحی کار، شامل نوع کنش و نام کنشگر و زمانبندی
-
action variable
متغیر کنش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] انتگرالی زمانی که تحول سامانۀ فیزیکی را در فضای فاز نشان میدهد متـ . انتگرال کنش action integral
-
action film
فیلم پُرحادثه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] فیلمی سرشار از رویدادهای هیجانانگیز و صحنههای زدوخورد و تعقیبوگریز
-
action stage
مرحلۀ اقدام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] ← اقدام
-
unity of action
وحدت کنش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون، هنرهای نمایشی] یکی از وحدتهای سهگانۀ نظام نمایش ارسطویی که براساس آن کنش نمایش بر پایۀ یک پِیرنگ مشخص پیریزی میشود