کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
achieving پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
achieving
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
achieving
واژهنامه آزاد
دستیابی به
-
achieving
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دستیابی به، رسیدن، دست یافتن، نائل شدن به، انجام دادن، بانجام رسانیدن، تحصیل کردن، کسب موفقیت کردن اطاعت کردن
-
واژههای مشابه
-
achiever
موفق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] ویژگی کسی که موفقیت کسب میکند
-
achievement
موفقیت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] به انجام رساندن کار و رسیدن به هدف معین و موفقیت در کسب دانش
-
achievers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دستاوردها
-
achieve
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رسیدن، دست یافتن، نائل شدن به، انجام دادن، بانجام رسانیدن، تحصیل کردن، کسب موفقیت کردن اطاعت کردن
-
achieves
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دستیابی به، رسیدن، دست یافتن، نائل شدن به، انجام دادن، بانجام رسانیدن، تحصیل کردن، کسب موفقیت کردن اطاعت کردن
-
achievements
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دستاوردها، موفقیت، پیروزی، دست یابی، انجام، کار بزرگ
-
achievability
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دستاورد
-
achievable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قابل دستیابی است، دست یافتنی، موفقیت پذیر، قابل وصول، قابل تفریق
-
achieved
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به دست آورد، رسیدن، دست یافتن، نائل شدن به، انجام دادن، بانجام رسانیدن، تحصیل کردن، کسب موفقیت کردن اطاعت کردن
-
achievement
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دستاورد، موفقیت، پیروزی، دست یابی، انجام، کار بزرگ
-
achievement test
آزمون موفقیت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] آزمونی استاندارد برای سنجش سطح فعلی مهارتهای آزمودنی یا دانش او در یک موضوع خاص
-
achieved status
پایگاه دستاورده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] پایگاهی اجتماعی که فرد با تکیه بر تلاشهای خود به دست میآورد