کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
accompaniments پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
accompaniments
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
accompaniments
مخلفات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] خوراکیهای مختصری که در ظروف جداگانه همزمان با غذای اصلی ارائه میشود
-
accompaniments
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همراهی، ضمیمه، مشایعت
-
واژههای مشابه
-
accompaniment
همراهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] موسیقیپردازی (music making) بهعنوان پسزمینه برای یک یا چند تکخوان یا تکنواز
-
accompanies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همراه با، همراهی کردن، همراه بودن، جفت کردن، ضمیمه کردن، توام کردن، دم گرفتن، صدا یا ساز را جفت کردن
-
accompaniment
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همراهی، ضمیمه، مشایعت
-
accompanier
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همراه
-
accompaniment dish
کنارغذا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] خوردنیهایی که همراه با غذا و نه بهعنوان غذای اصلی مصرف میشوند
-
accompanied burial
گور توشهدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] گوری که در آن به همراه جسد، دستساختهها یا گورنهادههایی نیز دفن شده باشد
-
accompanied luggage
بار همراه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] باری که همراه با مسافر در یک پرواز حمل میشود
-
musical accompaniment
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همراهی موسیقی