کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
accessorial پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
accessorial
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
accessorial
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لوازم جانبی، فرعی، شریک، مربوط بمعاون جرم
-
واژههای مشابه
-
accessories
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تجهیزات جانبی، لوازم، لوازم تزئینی
-
accessory
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لوازم جانبی، منضمات، لوازم فرعی، همدست، شریک، نمايات و نتايج، لوازم یدکی، تابع، فروع و ضمايم، معاون جرم، هم دست، فرعی، لاحق، دعوای فرعی
-
accessory mineral
کانی فرعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] نوعی کانی که وجود آن در ردهبندی و نامگذاری سنگها نقشی نداشته باشد
-
accessory pyrcolast
آذرآوار فرعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] آذرآواری متشکل از قطعات مخروط آتشفشانی یا گدازههای قدیمیتر
-
accessory cloud
اَبر فرعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] اَبری که شکلگیری و تداوم آن به وجود یکی از سردههای اَبر اصلی بستگی دارد
-
accessory bud
جوانۀ فرعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] جوانهای که در کنار جوانۀ اصلی میروید
-
auto accessory
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لوازم جانبی خودرو
-
computer accessory
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لوازم جانبی کامپیوتر
-
spinal accessory
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لوازم جانبی ستون فقرات
-
accessory fruit
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میوه جانبی
-
accessory before the fact
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لوازم جانبی قبل از این واقعیت است
-
accessory cephalic vein
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ورید کلیوی جانبی
-
accessory vertebral vein
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ورید جانبی مهره ای