کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
able-bodied پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
able-bodied
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
able-bodied
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بدنساز، دارای جسم توانا، سفت
-
واژههای مشابه
-
ablative
ازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← حالت ازی
-
ablatively
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به طور خلاصه
-
ablatives
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خلاصه، مفعول به، مفعول عنه، مفعول منه
-
ablings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ablings
-
ABLS
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ABLS
-
ables
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عباس
-
able-bodied seaman
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صاحب ملزومات
-
bodying
تنوارش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار] افزایش گرانرَوی ظاهری یک پوشرنگ یا ورنی (رزین یا لاک) در هنگام ساخت یا در طول مدت نگهداری
-
body
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بدن، بدنه، اندام، جسم، لاشه، جسد، تن، تنه، پیکر، جرم، بالاتنه، اطاق ماشین، جرم سماوی، دارای جسم کردن
-
bodied
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بدنی، دارای بدن، جسیم
-
bodies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بدن، بدنه، اندام، جسم، لاشه، جسد، تن، تنه، پیکر، جرم، بالاتنه، اطاق ماشین، جرم سماوی، دارای جسم کردن
-
bodying
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بدنسازی، دارای جسم کردن
-
ablative case
حالت ازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] حالت دستوری اسم یا گروه اسمی که حرکت از منشأ یا مبدائی را نشان میدهد و در فارسی با حرف اضافۀ «از» مشخص میشود متـ . ازی ablative