کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
Mosaic law پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
Mosaic law
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قانون موزائیک
-
واژههای مشابه
-
mosaicity
دیکشنری انگلیسی به فارسی
موزائیک
-
mosaicism
دیکشنری انگلیسی به فارسی
موزاییکیسم
-
mosaically
دیکشنری انگلیسی به فارسی
موزاییکی
-
mosaical
دیکشنری انگلیسی به فارسی
موزاییک
-
mosaics
دیکشنری انگلیسی به فارسی
موزاییک، خاتم
-
photomosaic, photographic mosaic, mosaic 2
پارهچین عکسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] تصویری یکپارچه که از کنار هم چیدن عکسهای یک منطقه به دست میآید
-
mosaic strip
نوار پارهچین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] نواری که شامل پارهچین عکسی است
-
mosaic 1
پارهچین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] تصویری که با چیدن منظم و هموار قطعات کوچک سنگهای رنگی یا سفال در کنار هم ساخته میشود
-
image mosaic
پارهچین تصویری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] تصویری بزرگ که از جورچینی تصاویر کوچکتر ساخته میشود
-
orthophoto mosaic
پارهچین راستعکس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] پارهچینی که از کنار هم چیدن راستعکسها تولید میشود
-
aerial mosaic
پارهچین عکسی هوایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] پارهچینی که از کنار هم چیدن عکسهای هوایی تولید میشود متـ . پارهچین هوایی
-
controlled mosaic
پارهچین واپایششده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] پارهچینی که از کنار هم چیدن عکسهای واپایششده تولید میشود
-
uncontrolled mosaic
پارهچین واپایشنشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] پارهچین عکسهای هوایی که در آن عکسها یا ازنظر توجیه یا ازنظر مقیاس نسبت به نقاط واپایش زمینی تعدیل و تنظیم نشدهاند