کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
LED پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
LED
دیکشنری
رهبری
فعل
lead, lead off, conduce, head, pilot, spearhead
رهبری کردن
propel, lead, direct, actuate, activate, send
سوق دادن
steer, navigate, direct, conduct, lead, rede
هدایت کردن
lead
سرب پوش کردن
lead
با سرب اندودن
take, remove, win, take away, carry, drive
بردن
lead, persuade
بران داشتن
usher, guide, instruct, steer, cue, herald
راهنمایی کردن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
LED
واژهنامه آزاد
Light Emitting Diode، دیود شیدی، دیود نوری.
-
LED
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رهبری، رهبری کردن، سوق دادن، هدایت کردن، سرب پوش کردن، با سرب اندودن، بردن، بران داشتن، راهنمایی کردن
-
واژههای مشابه
-
لامپ LED
واژهنامه آزاد
چراغ دیودی.
-
light emitting diode (led)
فرهنگ لغات علمی
دیود نور گسیل
-
light-emitting diode (led)
فرهنگ لغات علمی
ال ای دی
-
جستوجو در متن
-
light-emitting diode
فرهنگ لغات علمی
LED