کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
Hall پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
Hall
/hôl/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
hall
سرسرا 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] اتاقی در مدخل خانه که معمولاً به بخشهای داخلی راه داشته باشد
-
Hall
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تالار، سالن، راهرو، دالان، اتاق بزرگ، سال
-
واژههای مشابه
-
Halle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هاله
-
halls
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سالن ها، سالن، تالار، راهرو، دالان، اتاق بزرگ، سال
-
halling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سالن
-
electron hall mobility
فرهنگ لغات علمی
تحرکپذیری الکترونی هال
-
ticket booking hall, ticket hall
سرسرای فروش بلیت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] تالار ویژۀ فروش انواع بلیت
-
exchange hall
گذرگاه تعویض
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] تالار عبورومرور مسافران برای دسترسی به قطارهای در حال تردد در خطوط یا مسیرهای موقت
-
transit hall
تالار گذر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مشترک حملونقل] تالاری که مسافران گذری در آن منتظر سوار شدن بهوسیلۀ نقلیۀ دیگر شوند
-
Tammany Hall
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تامانی هال
-
music hall
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سالن موسیقی، اطاق ساز و رقص
-
Hall of Fame
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تالار مشاهیر
-
Radclyffe Hall
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رادکلیف هال
-
great hall
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تالار بزرگ