کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
Depression پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
Depression
/diˈpreSHən/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
Depression
دیکشنری انگلیسی به فارسی
افسردگی، رکود، کسادی، تنزل، تو رفتگی، پریشانی، فرو رفتگی، گود شدگی
-
واژههای مشابه
-
depresses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
افسرده می شود، افسرده کردن، دلتنگ کردن، دژم کردن، کم بها کردن، از ارزش انداختن
-
depressiveness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
افسردگی
-
depressible
دیکشنری انگلیسی به فارسی
افسردگی
-
depressants
دیکشنری انگلیسی به فارسی
افسردگی، عامل پریشانی، دژم ساز، عامل کاهش دهنده فعالیت بدنی
-
depressibility
دیکشنری انگلیسی به فارسی
افسردگی
-
depressed
افسرده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] ویژگی فرد دچار افسردگی
-
depressively
دیکشنری انگلیسی به فارسی
افسردگی
-
depressed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
افسرده، دلتنگ، غمگین، فرو رفته، محزون ومغموم، پژمان، دژم، ملول، منکوب
-
depressant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
افسرده، عامل پریشانی، دژم ساز، عامل کاهش دهنده فعالیت بدنی
-
depressive
دیکشنری انگلیسی به فارسی
افسردگی، افسرده کننده، متعدی، غم افزا، دژمگر
-
depressed fracture, depressed skull fracture
شکستگی فرورفته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] نوعی شکستگی بهویژه در جمجمه که در آن قسمتی از استخوان شکسته در استخوان یا بافت نرم اطراف آن فرو رود
-
cone of depression
مخروط اُفت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] فرواُفتادگی سطح آب زیرزمینی در اطراف چاه پس از برداشت آب که شکلی مانند مخروط وارونه ایجاد میکند
-
depressed arch2
قوس خفته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[معماری و شهرسازی] قوسی که افراز آن کمتر از نصف دهانه باشد