کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یورد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
یورد
لغتنامه دهخدا
یورد. [ یُرْ ] (ترکی ، اِ) حجره . اتاق . یورده . یوردی . (ناظم الاطباء). یورت . یرت . یرد. سامان . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به یورت شود.
-
واژههای مشابه
-
تخته یورد
لغتنامه دهخدا
تخته یورد. [ ت َ ت َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان اوریاد دربخش ماه نشان شهرستان زنجان است که در چهل ودوهزارگزی شمال باختری ماه نشان و هیجده هزارگزی راه عمومی قراردارد. کوهستانی و سردسیر است و 343 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه ٔ محلی و محصولش غلات و بنشن ...
-
جستوجو در متن
-
یوردی
لغتنامه دهخدا
یوردی . [ یُرْ ] (ترکی ، اِ) یورد. (ناظم الاطباء). رجوع به یورد شود.
-
یورده
لغتنامه دهخدا
یورده . [ یُرْ دَ / دِ ] (ترکی ، اِ) یورد. (ناظم الاطباء). و رجوع به یورت شود.
-
یرد
لغتنامه دهخدا
یرد. [ ی ُ ] (ترکی ، اِ) یرت . یورد. یورت . جا. منزل . (یادداشت مؤلف ). رجوع به یرت شود.
-
یورت
فرهنگ فارسی معین
[ تر - مغ . ] (اِ.) 1 - چراگاه ایلات و عشایر. 2 - محل خیمه و خرگاه . 3 - مسکن ، منزل . 4 - یورد.
-
یورتگه
لغتنامه دهخدا
یورتگه . [ گ َه ْ ](اِ مرکب ) جای بودن و خانه . (آنندراج ) : لیک اگر یورتگه ز عز سازندهم از او خرگهیت پردازند. سنایی .از پناه حق حصاری به ندیدیورتگه نزدیک آن دز برگزید. مولوی .|| بعضی به معنی جای و چوکی نوشته . (از آنندراج ). و رجوع به یورت و یورد شو...
-
یورت
لغتنامه دهخدا
یورت . (ترکی ، اِ) یرت . (ناظم الاطباء). جا و مکان را گویند. (آنندراج ). مسکن و منزل . یورد. هریک از اتاقهای خانه : این خانه دارای ده یورت است . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به یرت و یورد شود. || محل خیمه و خرگاه . زمین که صحرانشینان خیمه های خود را آنجا...
-
یرت
لغتنامه دهخدا
یرت .[ ی ُ ] (ترکی ، اِ) آرامگاه و منزل و مقام و جای توقف و مسکن . (ناظم الاطباء). یورت . یرد. یورد. منزل . مسکن . مأوی . اتاق . هریک از اتاقهای یک خانه : این خانه ده یرت دارد. (یادداشت مؤلف ). منزل را گویند. (آنندراج ) (غیاث ) : خامش که من در یرت ...
-
گاودره
لغتنامه دهخدا
گاودره . [ دَرْ رَ ] (اِخ ) دهی است جزء ابهررود بخش ابهر شهرستان زنجان ، واقع در 24 هزارگزی شمال باختری ابهر و 6 هزارگزی شوسه ٔ زنجان به قزوین . کوهستانی سردسیر، دارای 348 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ محلی و چشمه . محصول آنجا غلات ، انگور، قیسی ، باد...
-
اصدار
لغتنامه دهخدا
اصدار. [ اِ ] (ع مص ) بازگردانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 13) (ناظم الاطباء). واگردانیدن . (زوزنی ). اصدار کسی از کاری ؛ بازگردانیدن وی را از آن و منصرف کردن وی . (از اقرب الموارد)(قطر المحیط). || اصد...
-
غریض
لغتنامه دهخدا
غریض . [ غ َ ] (ع ص ) تازه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). طری . (اقرب الموارد). تر و تازه . || سپید و تازه از هر چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کل ابیض طری ؛ هر سفید تازه . (اقرب الموارد) . || سرودگوی نیکو. (منتهی الارب ) (آنندراج ). المغنی المجید. ...
-
اطاق
لغتنامه دهخدا
اطاق . [ اُ ] (اِ) صاحب فرهنگ نظام در ذیل اتاغ آرد: یک حجره از حجرات خانه . مثال : در خانه ٔ من چندین اتاغ است . لفظ مذکور ترکی را با قاف (اتاق ) و با طا (اطاق ) هم می نویسند و در تحریر امروز ایران آخری (اطاق ) رایج است . در اصل زبان فارسی خانه را سر...