کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یسری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
یسری
/yosrā/
معنی
طرف چپ؛ دست چپ.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
یسری
لغتنامه دهخدا
یسری . [ ی ُ را ] (ع اِ) دست چپ . خلاف یمنی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تأنیث ایسر. چپ . دست چپ . (یادداشت مؤلف ). || بهشت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). جنت . (یادداشت مؤلف ). || (اِمص ) آسانی و فراخی . گویند: یسره اﷲ للیسری ؛ یعنی خداوند ...
-
یسری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی، مقابلِ یمنیٰ] [قدیمی] yosrā طرف چپ؛ دست چپ.
-
جستوجو در متن
-
یمنا
فرهنگ نامها
(تلفظ: yomnā) (عربی ، یُمنی) (در قدیم) راست ، سمت راست ، در مقابلِ یُسری ؛ مبارک ، بسیار با برکت.
-
خار زمانه
لغتنامه دهخدا
خار زمانه . [ رِ زَ ن َ / ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سختی . ناراحتی : خارزمانه باخرماست هر تنگی را فراخی و هر عسری را یسری است .(آنندراج ) (شرفنامه ٔ منیری ). ان مع العسر یسراً.
-
عسری
لغتنامه دهخدا
عسری . [ ع ُ را ] (ع ن تف ) تأنیت أعسر. (از اقرب الموارد). رجوع به اعسر شود. || (اِمص ) تنگی و دشواری . خلاف یُسری ̍. (منتهی الارب ). دشواری . (دهار). اسم است عُسر را. نقیض یُسری ̍. (از اقرب الموارد). عُسرة. و رجوع به عسرة شود. || (اِ) عذاب یا امر ...
-
ارتا
لغتنامه دهخدا
ارتا. [ اَ ] (اِخ ) شهریست بترکیه ٔ اروپا واقع بمسافت 42 میلی جنوب یانیه ، در کنار نهر ارتای یسری و آنجا پلی است زیبا در حدود 300 ذراع و سکنه ٔ آن قریب 7000 و اکثر یونانی اند و در آن آثار حصن های یونانیان قدیم باقی است و دارای کارخانه های منسوجات و غ...
-
قایمی
لغتنامه دهخدا
قایمی . [ ی ِ ] (اِخ ) (قائمی ) عفیف . وی به کارهای نیکو و شنیدن حدیث رغبتی فراوان داشت . از خراسان به عنوان رسالت با امام ابواسحاق شیرازی خارج گردید و از ابوالحسن احمدبن محمد بزاز وابوالقاسم علی بن احمد یسری و طبقه ٔ این دو حدیث شنید و گروهی از استا...
-
اشباح الروحانیة
لغتنامه دهخدا
اشباح الروحانیة. [ اَ حُرْ رو نی ی َ ](ع اِ مرکب ) (الَ ...) سهروردی در رسالة فی اعتقاد الحکماء در بحث ارباب ریاضت گوید: فیحصل لهم انوار روحانیة حتی یصیر ذلک ملکةً و یصیر سکینةً. فیظهر لهم امور غیبیة و یتصل بها النفس اتصالاً روحانیاً. و یسری ذلک علی ...
-
طرم
لغتنامه دهخدا
طرم . [ طِ / طَ ] (اِخ ) ابن بری گفته است موضعی است . ابن مأنوس گوید : طرقت فُطَیْمَةُارحل السفربالطرم بات خیالها یسری .صاحب اللسان گوید: به خط شیخ رضی الدین شاطبی حاشیه ای دیدم که نوشته بود: طرم بفتح شهر وهشوذان است که عضدالدوله ٔ فناخسرو آن را منه...
-
اسرائیل
لغتنامه دهخدا
اسرائیل . [ اِ ] (اِخ ) اسرال . نام فرشته ای است و لغتی است در اسرائین . و کلمه اعجمی است مانندجبرین و اسماعین و اسرائین . || اسرائیل در عبری بمعنی کسی است که بر خدا مظفر گشت (زورمندتر از خدا) و آن لقب یعقوب بن اسحاق است که در هنگام مصارعه با فرشته ٔ...
-
یسر
لغتنامه دهخدا
یسر. [ ی ُ / ی ُ س ُ ] (ع اِمص ) توانگری . (دهار). توانگری و فراخ دستی . خلاف عسر. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). فراخی . (آنندراج ). فراخ دستی . میسرة. مقابل عسر، تنگدستی . (یادداشت مؤلف ) : همواره یمن باد ترا بر یمین پیوسته یسر باد ت...
-
میسره
لغتنامه دهخدا
میسره .[ م َ س َ رَ ] (ع اِ) میسرة. سوی دست چپ . (ناظم الاطباء). طرف دست چپ . چپ . سوی چپ . سمت چپ . خلاف میمنه . (یادداشت مؤلف ). || جناح چپ لشکر. (ناظم الاطباء). چپ لشکر. (مهذب الاسماء). یکی از ارکان خمسه ٔ جیش در صف آرایی قدیم و چهار رکن دیگر عبا...
-
مطابقة
لغتنامه دهخدا
مطابقة. [ م ُ ب َ ق َ ] (ع مص ) یکی را بر دیگری پوشیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد): طابق بین قمیصین ؛ پوشید یکی از آن دو پیراهن را بروی دیگری . (ناظم الاطباء). || موافقت کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). با کسی موا...
-
بهشت
لغتنامه دهخدا
بهشت . [ ب ِ هَِ ] (اِ) در اوستا «وهیشته » از ریشه ٔ «وهو» صفت تفضیلی است برای موصوف محذوف که «انگهو» (خوب ) و «ایشت » (علامت تفضیل ) یعنی خوشتر، نیکوتر و آن (جهان هستی ) باشد و جمعاً یعنی جهان بهتر، عالم نیکوتر، ضد دژنگهو = دوزخ پهلوی و «وهیشت » فرد...