قایمی . [ ی ِ ] (اِخ ) (قائمی ) عفیف . وی به کارهای نیکو و شنیدن حدیث رغبتی فراوان داشت . از خراسان به عنوان رسالت با امام ابواسحاق شیرازی خارج گردید و از ابوالحسن احمدبن محمد بزاز وابوالقاسم علی بن احمد یسری و طبقه ٔ این دو حدیث شنید و گروهی از استادان و مشایخ ما از او حدیث شنیده اند. سمعانی گوید: گمان میبرم که وی در حدود سال 490 هَ . ق . یا پیش از آن وفات یافته . (الانساب سمعانی ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.