کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یخزده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
یخزده
مترادف و متضاد
بسته، ، منجمد، یخبسته
دیکشنری
arctic, frozen
-
جستوجوی دقیق
-
یخزده
واژگان مترادف و متضاد
بسته، ، منجمد، یخبسته
-
واژههای همآوا
-
یخ زده
لغتنامه دهخدا
یخ زده . [ ی َ زَ دَ / دِ] (ن مف مرکب ) منجمد. (یادداشت مؤلف ). به حالت انجماد درآمده از شدت سرما. افسرده و به صورت یخ درآمده (آب میوه و جز آن ): این پرتقالها یخ زده است . اغلب مرکبات شمال امسال یخ زده است . و رجوع به یخ زدن شود.
-
جستوجو در متن
-
منجمد
واژگان مترادف و متضاد
۱. یخبسته، یخزده ۲. بسته، جامد، دلمه ≠ مایع ۳. بیحرکت
-
بسته
واژگان مترادف و متضاد
۱. قفل، مقفل ≠ باز ۲. محدود، محصور، مسدود ≠ آزاد، باز، نامحدود ۳. دلمه، لخته، منعقد ۴. منجمد، یخزده ۵. گرفته ۶. مقید ۷. جعبه، محموله، ملفوفه ۸. بند، عدل ۹. بستگی، تابع، منوط، وابسته ۱۰. افسونشده ۱۱. عنین ≠ باز ۱۲. تعطیل ≠ باز
-
شیر برف
لهجه و گویش گنابادی
shirbarf واژه بستنی که شکل اصلی آن پئیستهنی (پئیس=شیر+تهن=یخ+ی=پسوند نسبت) است به معنای شیر یخزده یا برفشیر است همانطور که آنرا در افغانستان شیریخ و در تاجیکستان یخماس و در انگلستان icecream و در سنسکریت برفشیر पयोहिम payohima مینامند. در سنسکریت لغت...