کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یاقوت سان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
یاقوت سرخ
دیکشنری فارسی به عربی
ياقوتة
-
یاقوت ارغوانی
دیکشنری فارسی به عربی
بنفسجي
-
یاقوت اتشی
دیکشنری فارسی به عربی
جمرة
-
یاقوت کبود
دیکشنری فارسی به عربی
حجر ثمين , ياقوت
-
پرده یاقوت
واژهنامه آزاد
پرده که از جنس یاقوت باشد یعنی گرانبها و در آن از سنگ یاقوت استفاده شده است.
-
یاقوت حموی
واژهنامه آزاد
دانشمند یونانی الاصل قرن هفتم هجری؛ ملقب به الشیخ الامام. در کودکی، او را در میان بردگان، به تاجر بغدادی مسلمانی فروختند که او را به مکتب خانه فرستاد تا از سوادش در تجارت استفاده کند؛ و بعدها او را از بردگی نیز آزاد کرد.
-
یاقوت خزانه دار
لغتنامه دهخدا
یاقوت خزانه دار. [ ت ِ خ ِ ن َ / ن ِ ] (اِخ ) افتخارالدین خادم حرم شریف نبوی و مردی دیندار و دارای روحی نیرومند بود. (از درر الکامنه ج 4 ص 409). و رجوع به مقدمه ٔ معجم الادبا و معجم المؤلفین جزء 13 ص 178 و شذرات الذهب جزء 5 ص 121، 122 و قاموس الاعلا...
-
یاقوت خان خواجه سرا
لغتنامه دهخدا
یاقوت خان خواجه سرا. [ خوا / خا ج َ / ج ِ س َ ] (اِخ ) قوللر آقاسی احمدشاه درانی بود. (از مجمل التواریخ گلستانه ص 114).
-
جام یاقوت نوش
لغتنامه دهخدا
جام یاقوت نوش . [ م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) جامی که محتوی شراب یاقوتین است . صاحب آنندراج آرد: استعاره است . یعنی جامی که شراب سرخ نوش میکرد، چه یاقوت کنایه از شراب است : دگر ره یکی جام یاقوت نوش به آن نوش لب داد گفتا بنوش .جامی (از بهار عجم ) (ا...
-
طاغوت و یاقوت
فرهنگ گنجواژه
سلطان شر و خیر.
-
یاقوت و لعل
فرهنگ گنجواژه
سرخ فام.
-
جستوجو در متن
-
یاقوتین
لغتنامه دهخدا
یاقوتین . (ص نسبی ) منسوب به یاقوت . به رنگ یاقوت . ساخته شده از یاقوت . یاقوتی : چو چنبرهای یاقوتین بروز باد گلشنهاجهنده بلبل و صلصل چوبازیگر به چنبرها. منوچهری .گل سوار آید بر مرکب یاقوتین لاله در پیشش چون غاشیه دار آید. ناصرخسرو.لاله ها از برای شر...
-
سنگداغ
لغتنامه دهخدا
سنگداغ . [ س َ ] (اِ مرکب ) سنگی که داغ کرده در آب یا بچیزی دیگر اندازند تا کثافت آن ببرد. (آنندراج ). || (ص مرکب ) آبی که سنگ تافته در آن انداخته باشند. (ناظم الاطباء). || گرم رو. (آنندراج ) : افکنده نعل ، توسن ِ برق ِ سبک عنان در وادیی که گشته مرا ...
-
ابوسراقه
لغتنامه دهخدا
ابوسراقه . [ اَ س ُ ق َ ] (اِخ ) کنیت احمدبن احمد بلخی ، نجّار، متخلص به امینی . بقول صاحب مجمعالفصحاء مدّاح یمین الدوله محمود غزنوی بوده و قصیده ٔ ذیل را از او نقل می کند:زره پوش ترک من آن ماه پیکرزره دارد از مشک بر ماه انورکه دیده ست مشک مسلسل زره ...
-
اصیلة
لغتنامه دهخدا
اصیلة. [ اَ ل َ ] (اِخ ) بصورت های گوناگون در متنهای تازی بدین سان : اصیل ، اصیلا، اصیئة و ارضیلا آمده است . یاقوت آرد: ابوعبید بکری در کتاب مسالک هنگام یاد کردن بلاد بربر در عدوه ٔ بر اعظم آرد: شهر اصیله نخستین شهر عدوه نزدیک مغرب است و آن در دشتی ا...