کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گوشوارک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
گوشوارک
/gušvarak/
معنی
۱. (زیست شناسی) زائدهها یا گوشوارههای کوچک دنبالۀ برگ؛ استیپول.
۲. [قدیمی] گوشوار کوچک.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
گوشوارک
لغتنامه دهخدا
گوشوارک . [ گوش ْ رَ ] (اِ مرکب ) گوشوارک درختچه ای است از جنس «اوونیموس » که در اغلب جنگلهای شمال و ارسباران موجود است و چهار گونه ٔ آن را در ایران نام برده اند: 1- اوونیموس اروپئا ، دارای چوبی است سخت و فشره و زغال آن در نقاشی به کار می رود. 2- اوو...
-
گوشوارک
لغتنامه دهخدا
گوشوارک . [ گوش ْ رَ ] (اِ مصغر) مصغر گوشوار. گوشوار خرد. گوشوار کوچک . رجوع به گوشوار شود. || در قاعده ٔ بعضی از برگهای دو صفحه ٔ کوچک یا بزرگ وجود دارد که آن را گوشوارک مینامند . رجوع به واژه های مصوب فرهنگستان شود. || دو پاره گوشت خرد که زیر گوش گ...
-
stipel
گوشوارک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] هر لنگه از دو لنگه ساختار برگمانند در دو سوی دمبرگچه که به شکل خار یا غده است
-
گوشوارک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹گوشواره، گوشوار› gušvarak ۱. (زیست شناسی) زائدهها یا گوشوارههای کوچک دنبالۀ برگ؛ استیپول.۲. [قدیمی] گوشوار کوچک.
-
جستوجو در متن
-
گوشوار
واژگان مترادف و متضاد
آویز، آویزه، گوشوارک، گوشواره
-
شیمشیر
لغتنامه دهخدا
شیمشیر. (اِ) شمشیر. گونه ای از گوشوارک ، و این نام در ارسباران بدین درخت دهند. (یادداشت مؤلف ). رجوع به شمشیر و گوشوارک شود.
-
گریبانک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹گریبانه› (زیستشناسی) ge(a)ribānak حلقهای از گوشوارکها که در پای گلهای چتری قرار دارد.
-
استیپول
لغتنامه دهخدا
استیپول . [ اِ ] (فرانسوی ، اِ) گوشواره های کوچک دنباله ٔ برگ . گوشوارک .
-
گوش حلقه علف
لغتنامه دهخدا
گوش حلقه علف . [ ح َ ق َ / ق ِ ع َ ل َ ] (اِ مرکب ) نامی است که در کتول به سفیدال (نوعی از گوشوارک ) دهند. (جنگل شناسی تألیف کریم ساعی ج 1 ص 276). رجوع به گوشوارک شود.
-
Celasteraceae
گوشوارکیان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] تیرهای از گوشوارکسانان (Celasterales)، به شکل درختچه یا درخت کوتاه، با گلهای نرمادۀ منظم و گلآذین گرزن
-
سیاتوسکا
لغتنامه دهخدا
سیاتوسکا. (اِ مرکب ) نامی است که در نور به گوشوارک داده میشود. (جنگل شناسی ساعی ص 286).
-
الوش
لغتنامه دهخدا
الوش . [ اَل ْ وَ ] (اِ) نامی است که در دره ٔ کتول گرگان به درختچه ٔ گوشوارک دهند و درکوه درفک و طوالش این نام را بر «راش » اطلاق کنند.
-
سیاه شن
لغتنامه دهخدا
سیاه شن . [ ش َ ] (اِمرکب ) گونه ای از درخت گوشوارک که در زیارت سیاه شن گویند. (جنگل شناسی ج 2 ص 276). رجوع به سفیدآل شود.
-
سفیدال
لغتنامه دهخدا
سفیدال . [ س ِ ] (اِ مرکب ) گونه ای از گوشوارک که در اغلب سواحل جنگلهای آستارا، نور، کلاردشت ، کتول ، زیارت ، گل داغ و گردنه ٔ چناران هست و در گدوک مازندران تا 20 متر بالا میرود و این درخت را در کلارستاق بدین اسم و در زیارت گرگان آن را سیاه شن نامند ...