کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گوسر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
گوسر
/go[w]sar/
معنی
= گاوسر
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
گوسر
لغتنامه دهخدا
گوسر. [ گ َ /گُو س َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) گاوسر. نوعی گرز یا چوب دستی که یک سر آن ضخیم تر باشد. رجوع به گاوسر شود.- گوسر خوردن ؛ مضروب شدن به وسیله ٔ گوسر.- گوسر زدن ؛ مضروب کردن با گوسر.
-
گوسر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی] go[w]sar = گاوسر
-
جستوجو در متن
-
گاوسار
لغتنامه دهخدا
گاوسار. (ص مرکب ) (مرکب از: گاو + سار = سر) ، آنچه سرش مانند گاو باشد. گاو مانند. (برهان ). || گرزی که دارای سر شبیه به گاو باشد : به پیش پدر آمد اسفندیاربزین اندرون گرزه ٔ گاوسار. فردوسی .همی رفت [ گشتاسب ] با گرزه ٔ گاوسارچو سرو بلند از لب جویبار. ...