کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گوبروت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
گوبروت
معنی
(بُ) (ص مر.) احمق ، گاوریش .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
گوبروت
لغتنامه دهخدا
گوبروت . [ گ َ / گُو ب ُ ] (ص مرکب ) گاوریش . احمق . (یادداشت مؤلف ) : بکوفتم دری از خام قلتبانی بازبه گوبروتی باز ایدر آمدم از در.مسعودسعد.
-
گوبروت
فرهنگ فارسی معین
(بُ) (ص مر.) احمق ، گاوریش .
-
جستوجو در متن
-
گوریش
لغتنامه دهخدا
گوریش . [ گ َ / گُو ] (ص مرکب ) گاوریش . احمق . گوبروت : نبود باید گوریش تا به آخر عمرکه مردمان به چنین ضحکه ها شوند سمر. مسعودسعد.گر او از این پس گوریش خوانَدم شایدوز این حدیث نباید مرا نمود عدول . مسعودسعد.بود اندر جهان چو من گوریش باشد اندر جهان چ...