کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گنج پرست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
گنج عروس
لغتنامه دهخدا
گنج عروس . [ گ َ ج ِ ع َ ] (اِخ ) نام گنج اول است از جمله ٔ کنوز ثمانیه ٔ خسروی . گویند این گنج را خود جمع کرده گذاشته بود. (برهان ) (آنندراج ) : نخستین که بنهاد گنج عروس ز چین و ز برطاس و از هند و روس .فردوسی (شاهنامه ج 9 ص 2892).دگر گنج خضرا و گنج ...
-
گنج عروس
لغتنامه دهخدا
گنج عروس . [ گ َ ج ِ ع َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نام یکی از تصنیفات باربد. (برهان ) (آنندراج ).
-
گنج فریدون
لغتنامه دهخدا
گنج فریدون . [ گ َ ج ِ ف ِ رِ ] (اِ مرکب ) نام نوائی است . (فرهنگ رشیدی ). نام نوایی است از موسیقی . (برهان ) (آنندراج ). نام نوایی که مطربان زنند. (فرهنگ اسدی ص 404) (اوبهی ) (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ) : بر گل تر عندلیب گنج فریدون زه ست لشکر چین ...
-
گنج فریدون
لغتنامه دهخدا
گنج فریدون . [ گ َج ِ ف ِ رِ ] (اِخ ) گنج متعلق به فریدون : جام را گنج فریدون خون بهاست چون درفش کاویان برکرد صبح .خاقانی (دیوان چ سجادی ص 490).
-
گنج قارون
لغتنامه دهخدا
گنج قارون . [ گ َ ج ِ ] (اِخ ) گنج روان . گنجی که قارون از زر و سیم فراهم آورده بود و بزرگی و فراوانی آن قوم موسی را بشگفتی انداخت . در شأن آن گنج در ذیل سوره ٔ 28 (قَصَص ) آیه ٔ 76 آمده است : ان قارون کان من قوم موسی فبغی علیهم و اتیناه من الکنوز م...
-
گنج قباد
لغتنامه دهخدا
گنج قباد. [ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سمیرم بالا بخش حومه ٔ شهرستان شهرضاکه در 27هزارگزی شمال باختری شهرضا و 4هزارگزی راه ماشین رو طالخونچه به مبارکه واقع شده است . هوای آن معتدل و سکنه اش 140 تن است . آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات ، پنب...
-
گنج کاوس
لغتنامه دهخدا
گنج کاوس . [ گ َ ج ِ وو ] (اِ مرکب ) گنج کاووس . نام لحن هفدهم است از سی لحن باربد و آن را گنج گاو هم می گویند. (برهان ). این کلمه در فرهنگ جهانگیری چ هند به صورت کاوش (گاوش ) آمده است . گنج گاومیش . ممکن است کاوس و گاومیش یکی تصحیف دیگری باشد.و رجوع...
-
گنج گاو
لغتنامه دهخدا
گنج گاو. [ گ َ ج ِ ] (اِخ ) نام گنجی است از گنجهای جمشید، و آن در زمان بهرام گور ظاهر شد. گویند دهقانی زراعت را آب می داد ناگاه سوراخی بهم رسید و آبها تمام به آن سوراخ میرفت و صدائی عجیب از آن سوراخ برمی آمد دهقان به نزد بهرام آمد و احوال را گفت . به...
-
گنج گاو
لغتنامه دهخدا
گنج گاو. [ گ َ ج ِ ] (اِخ ) نام لحن هفدهم است از سی لحن باربد. (برهان ) : وقت سحرگه چکاو خوش بزند در تکاوساعتکی گنج گاو ساعتکی گنج باد. منوچهری .گه نوای هفت گنج و گه نوای گنج گاوگه نوای دیف رخش و گه نوای ارجنه . منوچهری .دو گوشت همیشه سوی گنج گاودو چ...
-
گنج گاوان
لغتنامه دهخدا
گنج گاوان . [ گ َ ِج ] (اِ مرکب ) نوایی است از نواهای باربد. (فرهنگ رشیدی ) (شعوری ج 2 ص 303)(فرهنگ نظام ). رجوع به گنج گاو و گنج گاومیش شود.
-
گنج گاوان
لغتنامه دهخدا
گنج گاوان . [ گ َ ج ِ ] (اِخ ) همان گنج گاو است که از جمشید بود و به دست بهرام گور افتاد. (برهان ) : بهنگام جم چون سخن راندندورا گنج گاوان همی خواندند. فردوسی .رجوع به گنج کاوس و گنج گاو و گنج گاومیش شود.
-
گنج گاومیش
لغتنامه دهخدا
گنج گاومیش . [ گ َ ج ِ ] (اِ مرکب ) نام نوائی است از نواهای باربد. (فرهنگ رشیدی ) (شعوری ج 2 ص 299). رجوع به گنج کاوس و گنج گاو و گنج گاوان شود.
-
گنج گاومیش
لغتنامه دهخدا
گنج گاومیش . [ گ َ ج ِ ] (اِخ ) به معنی گنج گاوان است که گنج جمشید باشد. (برهان ). رجوع به گنج کاوس و گنج گاو و گنج گاوان شود.
-
گنج گرداب
لغتنامه دهخدا
گنج گرداب . [ گ َ گ ِ ] (اِخ ) نام گردابی نزدیک دهکده ٔ دنکی از دهات ساری . (از ترجمه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 163).
-
گنج آباد
لغتنامه دهخدا
گنج آباد. [ گ َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان میداود (سرگچ ) بخش جانگی گرمسیر شهرستان اهواز که در 24هزارگزی جنوب باختری باغ ملک و 5هزارگزی خاوری راه اتومبیل رو هفت گل به رامهرمز واقع شده است . سکنه ٔ آن 20 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).