کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گمانۀ پیشرو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
deep trench, cross-sectional trench
گمانۀ پیشرو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] گود کاوش عمیق عمودی برای مشخص کردن روند نهشتهگذاری که در آن لایههای باستانی را تا رسیدن به سطح خاک بکر میکاوند
-
واژههای مشابه
-
گمانه
لغتنامه دهخدا
گمانه . [ گ ُ ن َ / ن ِ ] (اِ) چاه اولی را گویند که چاه کنان بجهت دانستن اینکه زمین آب دارد و آب آن چه مقدار دور است میکنند. (برهان )(جهانگیری ) (آنندراج ). نخستین چاه کاریز که به جهت دانستن آب که چه مقدار است و چه مقدار دور است میکنند و به عربی حفیر...
-
گمانه
لغتنامه دهخدا
گمانه . [ گ ُ ن َ / ن ِ ] (اِ) گمان . (برهان ) (آنندراج ) (جهانگیری ) (فرهنگ رشیدی ) : تو دل را بجز شادمانه مدارروان را به بد در گمانه مدار. فردوسی .فرزانه تر از تو نبود هرگز مردم آزاده تر از تو نبرد خلق گمانه . خسروی .گمان کسی را وفا ناید از وی حکیم...
-
گمانه
لغتنامه دهخدا
گمانه . [ گ ُ ن َ / ن ِ ] (اِ) مسبار.آلتی که با آن عمق را تعیین میکنند. (فرهنگستان ).
-
گمانه
واژگان مترادف و متضاد
۱. ظن، مظنه ۲. احتمال
-
گمانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) go(a)māne ۱. چاه یا نقبی که مقنی پیش از کندن قنات در محلی که گمان آب میبرد حفر میکند.۲. [قدیمی، مجاز] گمان؛ حدس.〈 گمانه بردن: (مصدر لازم) [قدیمی، مجاز]۱. گمان بردن؛ ظن بردن.۲. تصور کردن.〈 گمانه زدن: (مصدر لازم) کندن نقب یا چاه برای پی...
-
گمانه
فرهنگ فارسی معین
(گُ نَ یا نِ) (اِ.) 1 - گمان ، حدس . 2 - چاه با نقبی که مقنی پیش از کندن قنات در محلی که گمان آب می رود حفر می کند.
-
گمانه
دیکشنری فارسی به عربی
ثقب
-
گمانه
واژهنامه آزاد
(گُ/گَ نِ/نَ) حدس، ظن.
-
sonde, probe 2
گُمانه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ابزاری که برای گُمانهزنی به کار میرود * مصوب فرهنگستان اول
-
sondage, sounding 3
گُمانه 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] گودی عمیق و اغلب کوچکتر از تاشه که برای بررسی لایهنگاری یک محوطۀ باستانی حفر میشود
-
test trench, test pit, control pit, test square
گمانۀ آزمایشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] گودالی که در ابتدای کاوش در محوطۀ باستانی حفر میکنند تا ازطرفی ماهیت نهشتههای آن تاحدی برای باستانشناس روشن شود و ازطرف دیگر باستانشناس را در گزینش روش مناسب برای کاوش راهنمایی کند
-
sounding 4
گُمانهزنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی، زمینشناسی، ژئوفیزیک، علوم جَوّ] تعیین تغییر هر کمیت با عمق
-
conjecture
گمانهزنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] اندیشیدن به آیندهای با احتمال وقوع اندک و غالباً دلخواه، بدون پیشبینی دربارۀ آن