کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گل سفید پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
گل ابر
لغتنامه دهخدا
گل ابر. [ گ ُ ل ِ اَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از تکه ٔ ابر. قطعه ٔ ابر. (آنندراج ) (بهار عجم ) (غیاث ) : چرا خرقه پوشی نزیبد به شاه گل ابر زیباست بر دور ماه . ملاطغرا (از آنندراج ).در شفق هر گل ابر آینه خورشید است روی پوشیده و صد جای نمایان ش...
-
گل ابریشم
لغتنامه دهخدا
گل ابریشم . [ گ ُ ل ِ اَ ش َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) درخت گل ابریشم از تیره ٔ لگومینوز و از جنس البیزیا میباشد. دو گونه در ایران موجود است : 1- شب خسب که در جنگلهای کرانه ٔ دریای مازندران در جلگه و میان بند فراوان است آنرا در گیلان شب خسب و در اطر...
-
گل اخرا
لغتنامه دهخدا
گل اخرا. [ گ ِ ل ِ اُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نام خاکی است به رنگ زرد و سرخ . گل مختوم نام قسمی از آن است . رجوع به اخرا شود.
-
گل اربه
لغتنامه دهخدا
گل اربه . [ گ ُ ل ِ اُ ب َ / ب ِ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) دوایی است که آنرا از شام آورند و عنبر بید نیز خوانند. گزندگی جانوران را نافع است و به عربی جعده خوانند. (برهان ) (آنندراج ).
-
گل ارغوان
لغتنامه دهخدا
گل ارغوان . [ گ ُ ل ِ اَ غ َ ](ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گلی است سرخ . (فرهنگ اسدی نخجوانی ). نام گیاهی است ارغوانی رنگ . نام نباتی است . رجوع به ارجوان شود : از شاخ زعفران گل ارغوان دمیده . (سندبادنامه ص 15). رجوع به ارغوان شود.
-
گل ارمنی
لغتنامه دهخدا
گل ارمنی . [ گ ِ ل ِ اَ م َ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گلی باشد سرخ رنگ به سیاهی مایل و به عربی طین ارمنی خوانند. تبی را که در ایام وبا و طاعون برسد نافع است ، گویند وقتی در ارمن وباو طاعون عظیم بهم رسید، چنانکه معدودی چند مانده بودند چون از ایشان تفحص...
-
گل ازرق
لغتنامه دهخدا
گل ازرق . [ گ ُ ل ِ اَرَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آفتاب پرست : گل ازرق که آن حساب کنندقرصه از قرص آفتاب کنندهر سویی کآفتاب سر داردگل ازرق بدو نظر داردلاجرم هر گلی که ازرق هست خواندش هندو آفتاب پرست . نظامی (هفت پیکر ص 267).رجوع به گل آفتاب پرست شود.
-
گل اشرفی
لغتنامه دهخدا
گل اشرفی . [ گ ُ ل ِ اَ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) یک قسم گل طلایی رنگ . (ناظم الاطباء).
-
گل اطلسی
لغتنامه دهخدا
گل اطلسی . [ گ ُ ل ِ اَ ل َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گل های آن بشکل شیپور است و عطری ملایم دارد که هنگام شب بیشتر محسوس است . (گیاه شناسی گل گلاب ص 240).
-
گل افکندن
لغتنامه دهخدا
گل افکندن . [ گ ُ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) گل انداختن . || مجازاً سرخ شدن گونه ها بمانند گل یا به رنگ دیگر درآمدن : سرخی رخساره ٔ آن ماهروی بر دو رخ من دو گل افکند زرد. فرخی .و رجوع به گل انداختن شود.
-
گل اقریطس
لغتنامه دهخدا
گل اقریطس . [ گ ِ ل ِ اَ طُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نوعی از گل باشد و آنرا از جزایر یونان آورند. گویند اگر زن آبستن بر خود بندد بچه ٔ او را آسیبی نرسد تا برسد. (برهان ) (آنندراج ).
-
گل انداختن
لغتنامه دهخدا
گل انداختن . [ گ ُ اَ ت َ ] (مص مرکب ) گُل انداختن ِ صورت و روی ؛ سرخ شدن روی از نشاط جوانی و شادابی یا در حالت تب یا خجلت . پیدا شدن سرخی در روی در اثر تب و یا حرارت بیرونی یا خجلت . سرخ شدن گونه به طبع بعلت شرم یا بیماری . و رجوع به گل افکندن شود. ...
-
گل انگیختن
لغتنامه دهخدا
گل انگیختن . [ گ ُ اَ ت َ ] (مص مرکب ) ایجاد کردن گل . (آنندراج ).
-
گل اورنگ
لغتنامه دهخدا
گل اورنگ . [ گ ُ ل ِ اَ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نام یک قسم گل . (ناظم الاطباء).
-
گل بادام
لغتنامه دهخدا
گل بادام . [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جعفرآباد فاروج بخش حومه ٔ شهرستان قوچان واقع در 38هزارگزی شمال باختری قوچان و 3هزارگزی شمال راه شوسه ٔ عمومی قوچان به شیروان . هوای آن معتدل و دارای 5 تن سکنه است . آب آن از قنات و محصول آن غلات است . شغل ا...