کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گریه آسمان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
گریه و زاری
فرهنگ گنجواژه
زاری.
-
گریه و شیون
فرهنگ گنجواژه
گریه سخت.
-
گریه و فریاد
فرهنگ گنجواژه
گریه سخت.
-
گریه و ناله
فرهنگ گنجواژه
گریه.
-
فغان و گریه
لهجه و گویش تهرانی
زاری
-
خنده و گریه
فرهنگ گنجواژه
تغییر حالات روانی.
-
گریه اندر بر کسی شکستن
لغتنامه دهخدا
گریه اندر بر کسی شکستن . [ گ ِرْ ی َ / ی ِ اَ دَ ب َ رِ ک َ ش ِ ک َ ت َ ] (مص مرکب ) کنایه از گریه گلوی او را گرفتن : ز سختی گریه اندر بَرْش بشکست شکنج گریه گفتارش فروبست .(ویس و رامین ).
-
بچه ای که گریه می کند، گرسنه اش است.
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: vača ke abrombe, vaššeš-a. طاری: vačayi go arbumba, va:šeš-a. طامه ای: vačayi ke beromba akere, vaššaš-e. طرقی: vačayi ke arbomba, vaššaš-a. کشه ای: vačča ke arbomba, vaššaš-a. نطنزی: vačča ke boromba akera, vaššaš-a.
-
جستوجو در متن
-
گری
لغتنامه دهخدا
گری . [ گ ِ ] (فعل امر، اِمص ) ریشه ٔ معنی گریستن و گرییدن . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). || گریه و امر به گریه کردن یعنی گریه کن . (فرهنگ اسدی ) (برهان ) (آنندراج ) : تو اکنون به درد برادر گری چه با طوس نوذر کنی داوری . فردوسی .بیش از آن باشد کز عشق تو ...
-
مستهل
لغتنامه دهخدا
مستهل . [ م ُ ت َ هَِل ل ] (ع ص ) باران که با شدت و همراه بانگ فروریزد. || آسمان که «هلل » یعنی نخستین باران را فروریزد. || کودک که هنگام ولادت صدای گریه ٔخود را بلند کند، و نیز هر متکلمی که صدای خویش را بلند یا کوتاه کند. || قومی که هلال را ببینند. ...
-
منیر
لغتنامه دهخدا
منیر. [ م ُ ] (اِخ ) مولدش دارالسلطنه ٔ لاهور است و خلف الصدق ملا عبدالحمید ملتانی بود. اما در عین شباب سرپنجه ٔ اجل بازوی امیدش برتافت . مثنویات و نثرهای رنگین وی مشهور است . از غزلیات اوست :پیش از کرشمه ٔ تو ستم در جهان نبودتا آن نبود عربده ٔ آسمان...
-
سنگ یده
لغتنامه دهخدا
سنگ یده . [ س َ گ ِ ی َ دَ / دِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سنگی که در بدن حیوانات تولید گردد. (ناظم الاطباء). || سنگی است که هرگاه عزیمت بر آن خوانده بر کف دست مقابل آسمان کنند ابر و باران بسیار ببارد و این عمل در ترکان شایع است . حجرالمطر. (از آنندر...
-
دل پر
لغتنامه دهخدا
دل پر. [ دِ پ ُ ] (ص مرکب )دل آکنده از غم و اندوه یا خشم و غضب . بسیار غمگین واندوهگین یا خشمگین و غضبناک . رجوع به دل پری شود.- دل پر بودن ؛ لبریز از شکایت بودن . (آنندراج ) : چون آستین همیشه جبینم ز چین پر است یعنی دلم ز دست تو ای نازنین پر است .غ...
-
کاظمای تبریزی
لغتنامه دهخدا
کاظمای تبریزی . [ ظِ ی ِ ت َ ] (اِخ ) اصلش تبریزی است امّا در کاشان نشو و نما یافته . مرد درویش خلیق مهربانی است در کمال خاموشی و آرامی . شعر بسیاری گفته اما چند بیت مدتهاست بر زبانهاست قبل ازین به اصفهان آمده چند نوبت به صحبت او فایز شدیم . در کاشان...
-
نالش
لغتنامه دهخدا
نالش . [ ل ِ] (اِمص ) ناله . آواز بلند که از سوز دل برآید. (بهار عجم ) (آنندراج ). زاری . فریاد و گریه با بانگ . نالیدن . (از ناظم الاطباء). آه و زاری . ناله : بدو گفت رستم که نالش چه سودکه از آسمان بودنی کار بود. فردوسی (شاهنامه ج 3 ص 1495).نالشی چن...