کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گرایستن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
گرایستن
/ge(a)rāyestan/
معنی
= گراییدن
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
گرایستن
لغتنامه دهخدا
گرایستن . [ گ َ / گ ِ ی ِ ت َ ] (مص ) (از: گرای + ستن ، پسوند مصدری ) گراییدن . جزو اول در اوراق مانوی به پارتی گری (متمایل شدن . لیز خوردن . افتادن ) . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). || میل و خواهش کردن .(برهان ). رجوع به گرائیدن و گراییدن شود. || می...
-
گرایستن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [قدیمی] ge(a)rāyestan = گراییدن
-
گرایستن
فرهنگ فارسی معین
(گِ یِ تَ) (مص ل .) متمایل شدن ، گراییدن .
-
جستوجو در متن
-
گراییدنی
لغتنامه دهخدا
گراییدنی . [ گ َ / گ ِ دَ ] (ص لیاقت ) قابل گراییدن . لایق گراییدن . رجوع بگرائیدن و گرایستن شود.
-
گراییده
لغتنامه دهخدا
گراییده . [ گ َ / گ ِ دَ / دِ ] (ن مف ) متمایل شده : لاجرم کافه ٔ انام از خواص و عوام به محبت او گراییده اند . (گلستان ). رجوع به گرائیدن . گراییدن و گرایستن شود.
-
میل
لغتنامه دهخدا
میل . [ م َ ] (ع مص ) میلان . میال . ممال . ممیل . میلولة. برگردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). چسبیدن . (ترجمان القرآن جرجانی ص 97) (تاج المصادر بیهقی ). چفسیدن . گراییدن . یازیدن . گشتن . منحرف شدن . به یک سو شدن . (یادداشت مؤلف )....