گرایستن . [ گ َ / گ ِ ی ِ ت َ ] (مص ) (از: گرای + ستن ، پسوند مصدری ) گراییدن . جزو اول در اوراق مانوی به پارتی گری (متمایل شدن . لیز خوردن . افتادن ) . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). || میل و خواهش کردن .(برهان ). رجوع به گرائیدن و گراییدن شود. || میل و رغبت کردن . (غیاث ). رجوع به گرای ، گرائیدن و گراییدن شود. || پیچیدن ، که نافرمانی کردن باشد. || قصد و آهنگ کردن . (برهان ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.