کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گذرایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
transitivity
گذرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] مقولهای دستوری مبتنی بر رابطۀ فعل گذرا و عناصر وابسته به آن در جمله
-
جستوجو در متن
-
wheal, weal
کهیردانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ورم سرخ یا رنگپریده و گذرایی روی پوست که غالباًً با خارش شدید همراه باشد
-
admittance
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پذیرش، ورود، دخول، بار، اجازهء دخول، تصدیق، گذرایی، هدایت ظاهری
-
admittances
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پذیرش، ورود، دخول، بار، اجازهء دخول، تصدیق، گذرایی، هدایت ظاهری
-
causative
سببی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] در فارسی، فعل گذرایی که با افزودن ونـد «ـ ان» بـه آن ظـرفیت (valency) یا تعداد وابستههایش افزایش مییابد متـ . فعل سببی causative verb, factitive verb
-
زجاء
لغتنامه دهخدا
زجاء. [ زَ ] (ع مص ) آسان و استوار شدن کار. (از معجم الوسیط) (از متن اللغة). روان گردیدن کار و آسان و راست و درست شدن و پاییدن . (آنندراج ). آسانی و استواری کار، و بدین معنی است زجاء در حدیث : «لاتزجو صلاة لایقراءبفاتحة الکتاب »؛ یعنی استوار و درست ن...