کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گذراننده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
گذراننده
/gozarānande/
معنی
۱. عبوردهنده.
۲. کسی که کاری یا امری را بگذراند و به پایان برساند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
گذراننده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) gozarānande ۱. عبوردهنده.۲. کسی که کاری یا امری را بگذراند و به پایان برساند.
-
جستوجو در متن
-
متمتعة
لغتنامه دهخدا
متمتعة. [ م ُ ت َ م َت ْ ت ِ ع َ ] (ع ص ) مؤنث متمتع، عمره گذراننده : چون زن در مکه شود و متمتعه باشد. (ترجمه النهایه ٔطوسی چ سبزواری ج 1 ص 183). و رجوع به متمتع شود.
-
متکاظ
لغتنامه دهخدا
متکاظ. [م ُ ت َ کاظظ ] (ع ص ) از حد گذراننده دشمنی را به همدیگر. (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط). رجوع به تکاظ شود.
-
بایت
لغتنامه دهخدا
بایت . [ ی ِ] (ع ص ) بائت . بیتوته کننده و شب گذراننده در نزد کسی : و البائت علی فراش رسول اﷲ (ص ) امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب . (از ناظم الاطباء). و رجوع به بائت شود.
-
متمتع
لغتنامه دهخدا
متمتع. [ م ُ ت َ م َت ْ ت ِ ] (ع ص ) برخورداری یابنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). کسی که برخورداری می یابد. (ناظم الاطباء). برخوردار از چیزی و کامران و مسرور. (ناظم الاطباء). بهره یاب . بهره مند. بهره ور. برخوردار. محظوظ. (یادداشت به خط مرحوم دهخ...
-
شادخوار
لغتنامه دهخدا
شادخوار. [خوا / خا ] (نف مرکب ) خوشحال و فرحناک . (فرهنگ جهانگیری ). نیکبخت . عیاش . (ناظم الاطباء). گذراننده ٔ معاش بی زحمت و کدورت و تنگی . (برهان قاطع) : زین سو سپه توانگر و زان سو خزینه پرو اندر میان رعیت خشنود و شادخوار. فرخی (از فرهنگ جهانگیری ...