کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کیله گلان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کیله گلان
لغتنامه دهخدا
کیله گلان . [ ل َ گ ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان گاوروداست که در بخش کامیاران شهرستان سنندج واقع است و 525 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
واژههای مشابه
-
کیلة
لغتنامه دهخدا
کیلة. [ ک َ ل َ ] (ع اِ) پیمانه . (ناظم الاطباء). ظرفی که بدان گندم کیل کنند، و آن در شام دومُدّ است .ج ، کیلات . (از اقرب الموارد). و رجوع به ماده ٔ بعد شود. || اسم مرة است . (از اقرب الموارد).
-
کیلة
لغتنامه دهخدا
کیلة. [ ل َ ] (ع اِمص ) پیمایش . اسم مصدر است . (منتهی الارب ) (آنندراج ).اسم است از کال . (از اقرب الموارد). || نوع و هیأت پیمایش . (ناظم الاطباء). نوع ، و گویند: انه لحسن الکیلة، مثل جِلسة و رِکبة. (اقرب الموارد).- امثال :اء حشفاً و سوء کیلة ؛ یع...
-
کیله سفید
لغتنامه دهخدا
کیله سفید. [ ل َ س ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان حسین آباد است که در بخش دیواندره ٔ شهرستان سنندج واقع است و 160 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
کیله سفید
لغتنامه دهخدا
کیله سفید. [ ل َس ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان جیگران (گرمسیر ولدبیگی ) است که در بخش ثلاث شهرستان کرمانشاهان واقع است و 200 تن سکنه دارد. در زمستانها قریب 110 خانوار از طایفه ٔ تفنگچی گوران برای تعلیف احشام خود به حدود خاوری این ده می آیند. (از فرهنگ جغ...
-
کیله کبود
لغتنامه دهخدا
کیله کبود. [ ل َ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان اوباتواست که در بخش دیواندره ٔ شهرستان سنندج واقع است و 110 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
کیله کرو
لغتنامه دهخدا
کیله کرو. [ ل ِ ک َ ] (اِخ ) تیره ای از طایفه ٔ گلباغی ، از ایلهای کرد. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 62).
-
درازبال کیله
لغتنامه دهخدا
درازبال کیله . [ دِ ل َ ] (اِخ ) از رودخانه های مازندران بوده است . (سفرنامه ٔ رابینو بخش انگلیسی ص 24).
-
شاه کیله
لغتنامه دهخدا
شاه کیله . [ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان پنجهزاره بخش بهشهر شهرستان ساری . دارای 195 تن سکنه . آب آن از آب بندان عباس آباد. محصول آن برنج ، صیفی و پنبه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
-
کیل،کیله
لهجه و گویش تهرانی
پیمانه
-
دره کیله پائین
لغتنامه دهخدا
دره کیله پائین . [ دَرْ رَ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کوهدشت بخش طراهان شهرستان خرم آباد. واقع در 30هزارگزی باختر کوهدشت و 30هزارگزی باختر راه فرعی خرم آباد به کوهدشت . آب آن از نهرکاکیزه و راه آن اتومبیل رو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
جستوجو در متن
-
گاورود
لغتنامه دهخدا
گاورود. (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش کامیاران ، همچنین نام روخانه ای است که در این دهستان جاری است . این دهستان در شمال باختری واقع، محدود است از طرف شمال به دهستانهای حومه ٔ سنندج و ییلاق ، از طرف جنوب باختر دهستان سوسور، از خاور دهستانهای کلیائی...